مصاحبه ماموستا دکتر عابد نقیبی با روزنامه جوان
ضرورت توجه به مباني وحدت‌آفرين مذاهب اسلامي در گفت‌وگوي «جوان» با ماموستا عابد نقيبي
اختلاف نظر ميان مذاهب اسلامي بحث تازه‌اي ميان انديشمندان و فقها نيست؛ اما توطئه اختلاف‌افكني ميان فرق اسلامي بحثي است كه به عنوان راهبردي براي تضعيف يكپارچگي مسلمانان در چند دهه گذشته به كار گرفته شده است تا در سايه اين اختلافات امت واحده اسلامي نتواند شكل بگيرد و قدرت‌نمايي كند.
 اين مسئله را شايد به عنوان يكي از مسائل و معضلات اساسي بر سر راه تشكيل «امت اسلامي» بتوان به حساب آورد؛ اما همان‌گونه كه اشاره شده اين اختلافات داراي منشأيي «اصيل» در اسلام نبوده و حتي بزرگان تشيع و اهل سنت از سال‌ها قبل از انقلاب اسلامي به ضرورت موضوع واقف بوده و بر تقريب ميان مذاهب اسلامي همت گمارده بودند. به منظور بررسي اين موضوع با دكتر ماموستا «عابد نقيبي» كه از اساتيد فقه و مباني حقوق و از محققين مجمع جهاني تقريب بين مذاهب اسلامي است به گفت‌وگو نشستيم.
 
موضوع تقريب مذاهب كه خصوصاً پس از انقلاب مورد توجه علماي شيعه قرار گرفته است، فقط ريشه در مباني تشيع دارد يا اهل سنت نيز در مباني فقهي خود قائل به چنين موضوعي هستند؟

واژه تقريب بين مذاهب اسلامي به طور مشخص در بين اهل تشيع در انديشه‌هاي «آيت‌الله بروجردي» و در بين اهل سنت در انديشه‌هاي «شيخ شلتوت» به صورت بارزي وجود داشته و «واعظ‌زاده خراساني» نيز دنباله‌روي اين دو شخصيت بوده است. در واقع مي‌توان گفت كه آيت‌الله بروجردي و شيخ شلتوت بنيانگذار تفكر تقريب بين مذاهب اسلامي بوده‌اند. زماني شيخ شلتوت، بنيانگذار دانشگاه الازهر مصر و آيت‌الله بروجردي اين تفكر را پايه‌ريزي كردند و همان زمان شيخ شلتوت فتوايي صادر كرد كه تأثير بسزايي در دنياي اسلام داشت. ايشان گفتند كه در دنياي اسلام تبعيت از شيعه اثني عشري هم براي اهل سنت در مباحث فقهي درست است. مشخص است كه هدف از صادر كردن چنين فتوايي وجود اتحاد هرچه بيشتر در دنياي اسلام بوده تا از اين طريق بتوانند در مقابل استكبار بايستند و با كساني كه پيشرفت اسلام و مسلمانان را نمي‌خواهند مبارزه كنند. چون وجود منازعه بين مسلمانان سبب ضعف جامعه اسلامي مي‌شود. در قرآن كريم هم مي‌فرمايد «فان تنازعتم في شي فردوه الي الله و الي الرسول». انديشه‌هاي بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام‌خميني(ره) و همچنين فتاواي اخير مقام معظم رهبري در خصوص همسران پيامبر و وجوب حفظ حرمت ايشان، تأثير بسزايي در جهان اسلام داشت.

به هرحال اهل سنت، بخش عمده دنياي اسلام هستند و بايد اين مسئله را قبول كنيم. در اوايل انقلاب هم خود حضرت امام و بزرگان ديگري كه تئوريسين هم بودند، به موضوع وحدت به صورت عملي معتقد بودند و حتي آن را در رفتار و ظاهر هم حفظ مي‌كردند كه امروزه ما آثارش را مي‌بينيم. امروز ما در كشور خيابان‌هايي به اسم سيد قطب و خالد اسلامبولي داريم. خالد اسلامبولي يك افسر از اهل تسنن بود كه در مقابل انور سادات ايستاد و فرعون مصر را از بين برد. البته در دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي، ايشان خواستند در مقابل اين مسئله كوتاه بيايد و اسم خيابان خالد اسلامبولي را بردارد و با اسم‌هاي ديگري معامله كند. ولي الحمدلله افراد حزب‌اللهي و بزرگان معتقد به وحدت اسلامي، اجازه اين كار را ندادند. در عربستان هيچ خياباني به اسم سلمان فارسي وجود ندارد. مگر پيامبر(ص) نفرموده بودند سلمان منا اهل البيت؟ ولي در عربستان چنين خيابان‌هايي به چشم نمي‌خورد. الحمدلله در كشور امروزه ما كتابخانه‌ها، خيابان‌ها و اماكني به نام اين شهيدان و شخصيت‌هاي برجسته جهان اسلام داريم كه همين امر، خود نمود روشني از وحدت عملي بين شيعه و اهل سنت است.

البته بزرگان ديگري مانند شيخ محمد رمضان بوتي و ساير افراد هم بودند كه در كتاب‌هايشان و بياناتشان قائل به مسئله وحدت بوده‌اند. ما اهل سنت به سالار شهيدان اعتقاد داريم و حتي در خطبه‌هاي نماز جمعه در سراسر دنيا ازحضرت حسن و حسين (ع) به عنوان سيد جوانان بهشت و از حضرت فاطمه(س) به عنوان سيد نساء العالمين نام مي‌بريم. همين مسئله خود نشان از ارادت ويژه اهل تسنن به اهل بيت و خاندان رسول‌الله (ص) دارد.

چرا برخي گروه‌هايي كه خود را جزو اهل سنت مي‌پندارند حكم به تكفير يا رافضي دانستن برخي از ساير فرق اسلامي از جمله شيعيان داده‌اند؟ اساساً مسئله تكفير ساير مسلمين چه پيشينه‌اي در جريانات اهل سنت دارد؟

بنده خودم روحاني‌زاده هستم و پدر بنده و دايي‌هاي بنده همگي عالم ديني هستند. به جرئت مي‌گويم تا به حال هيچ روحاني سني شافعي مذهبي حكم به تكفير شيعه نداده است. كلمه تكفير از ريشه كفر است. كافر يعني پوشاننده؛ يعني كسي كه در برابر حقيقتي كه به او عرضه مي‌شود، ايستادگي كند. اختلافات اهل شيعه و اهل سنت در مسائل جزئي است، به طوري كه در 98 درصد مسائل اختلافي وجود ندارد، بلكه اختلافات همان 2 درصد است. بنابراين اختلافات نبايد وارد جامعه شود و به طور علني در بين عموم جامعه مطرح شود. در طول تاريخ هيچ كس از اهل سنت نبوده كه حكم به تكفير شيعه داده باشد. فقط در تفكر «ابن تيميه» اين مطلب وجود دارد كه البته در عصر حاضر هم وهابي‌ها به تبعيت از تفكرات وي حكم به تكفير داده‌اند كه ما از آنها مبرا هستيم. اگر خاطرات مستر همفر را كه يك جاسوس و گماشته انگليس در كشورهاي اسلامي بود، خوانده باشيد مي‌بينيد كه اينها هيچ ارتباطي به اهل تسنن ندارند و توسط دستگاه‌هاي جاسوسي بيگانه به كار گرفته شده‌اند تا بين جامعه مسلمانان نفوذ كنند و در بين آن خلل وارد نمايند. براي اهل پژوهش مبرهن است كه وهابي‌ها خود را در لباس اهل تسنن جا زده‌اند و اين مسائل را به مردم القا كردند. همين تفكر جاسوسي عوامل بيگانه باعث شد تا دسته‌هايي به اسم «سپاه صحابه» در پاكستان يا با نام‌هاي ديگر تشكيل شود. اين اقدامات هيچگاه مورد تأييد بزرگان اهل سنت نبوده است. بزرگان شيعه هم هيچگاه اين موارد را نظر جمعي بزرگان اهل تسنن ندانسته و نمي‌دانند. ما مي‌بينيم كه مقام معظم رهبري به همه عالم توجه دارند و هرجاي عالم كه ظلمي عليه مسلمانان صورت بگيرد وارد مي‌شوند. مثلاً از بوسني حمايت كردند. از فلسطين هم سال‌هاست كه حمايت مي‌كنند؛ با اينكه سني مذهب هستند. از عراق هم كه در بين آنها اهل تسنن بود، حمايت كردند. خود مسئولان عراق اذعان كرده‌اند كه اگر حمايت‌هاي جمهوري اسلامي نبود، مناطق مهم عراق به تصرف دشمن درآمده بود. امسال در كنفرانس وحدت اسلامي هم باز مقام معظم رهبري درباره مسئله وحدت صحبت كردند و خطر عوامل از بين برنده وحدت را گوشزد كردند. بالاخره عوامل ناداني هم از شيعيان و هم از اهل تسنن وجود دارند كه تنور تفرقه بين اين دو گروه را گرم مي‌كنند. تشيع انگليسي هم ناظر به همين امر است. در بين اهل سنت اشخاص ناداني هستند كه حرف‌هاي تفرقه‌انگيز مي‌زنند؛ آنها هم به هيچ وجه كارهايشان مورد تأييد بزرگان اهل سنت نيست.

مكه و مدينه ارض مقدس هستند و از نظر فقهي حرمت دارند و فقط مسلمانان مي‌توانند به آنجا وارد شوند. اما شما امروزه مي‌بينيد كه عربستان، امريكايي‌هاي شرابخوار و مست را به آنجا راه مي‌دهد. عربستان و وهابي‌ها سرسپرده‌اند و تمام نفتشان را در اختيار امريكا مي‌گذارند. همين داعشي‌ها هيچ تفاوتي با خوارج زمان حضرت علي(ع) ندارند. در احاديث داريم كه در آخرالزمان كساني پيدا مي‌شوند كه مسلمانان را مي‌كشند ولي كاري به كفار ندارند.

اگر اينها واقعاً به خاطر اسلام چنين كاري مي‌كنند، چرا كاري به قدرت‌هاي استكباري ندارند؟ چرا مسلمان‌كشي مي‌كنند؟ شايد داعش در اهر از اهل تسنن پيدا شده باشد ولي ما برائت خود را از آنها اعلام كرده‌ايم و آنها هيچ گاه مورد تأييد بزرگان اهل سنت نبوده و نيستند. چون هيچ كارشان با اسلام و قرآن همخواني ندارد. اسلام حتي براي گوسفندي كه قرار است ذبح شود شرايط و آدابي قرار داده و براي آن ارزش قائل است، اما داعش واقعاً چنين تفكري دارد؟ داعشي‌ها همه را كافر مي‌دانند حال آنكه ما نمي‌دانيم اين چه حقيقتي است كه 1435 سال ما نفهميده‌ايم ولي اينها فهميده‌اند.

با توجه به اين نكات به نظر مي‌رسد دو قطبي شيعه و سني يك تضاد ريشه‌دار در اسلام نيست. حتي مثلاً ما مي‌بينيم كه در سال‌هاي اول اسلام تا چند قرن، دعواهاي اشعري و معتزله بين مسلمانان وجود داشته، اما اين دعواها هيچ‌گاه باعث تفرقه و دودستگي نشده است. حتي شيعه در دانشگاه الازهر مصر هم كرسي براي تدريس داشته است. علت اينكه اين دعواها در چند دهه اخير پررنگ شده، چيست؟

مي‌توان دو عامل را برشمرد. يكي برنامه‌هاي سرويس‌هاي جاسوسي در دراز مدت است كه يك عامل خارجي محسوب مي‌شود. ديگري هم برخي افراد نادان هستند كه در داخل وجود دارند. افرادي هم از اهل سنت و هم از شيعه با حرف‌هاي تفرقه‌انگيز به اين مسئله كمك مي‌كنند. مقام معظم رهبري به صراحت فرموده‌اند كساني كه در داخل دانسته يا نادانسته از تفرقه سخن مي‌گويند، در جبهه دشمن‌اند. عده‌اي در ماهواره‌ها شبكه‌هاي مذهب عليه مذهب راه انداخته‌اند. من واقعاً از نظام متشكرم كه دسترسي به اين شبكه‌ها را در داخل محدود كرد. درست است شيعه و سني در يك سري مسائل جزئي با هم اختلاف دارند، اما اين اختلافات بايد در محيط‌هاي علمي و پژوهشي مطرح و حل شود نه اينكه در بين عموم مردم به طور علني گسترش داده شود. بعضي مسائل پيچيده است و نياز به سطح سواد بالا دارد. از بعضي حرف‌ها شايد برداشت‌هاي نادرستي بين مردم به‌وجود بيايد. وقتي پاي اين حرف‌ها به عموم جامعه باز شود، سوء‌ظن‌هاي فراواني به‌وجود مي‌آيد كه همين‌ها مشكلات و تنش ايجاد مي‌كند.

در بين مذاهب اهل سنت شافعي‌ها نزديكي زيادي با شيعه دارند. امام شافعي روي محبت اهل بيت تأكيد ويژه‌اي دارد. محبت اهل بيت حتي در قرآن هم آمده است. سوره كوثر در شأن حضرت فاطمه (س) آمده است و همه مفسران هم بر اين امر واقفند. امام شافعي جمله‌اي دارد كه مي‌گويد:‌«اگر محبت و دوست داشتن اهل‌بيت باعث شود كه من رافضي ناميده شوم، بايد بگويم كه من از همه رافضي‌ترم!» در بين خانواده‌هايي كه مذهب شافعي دارند، اسم‌هاي حسن، حسين و فاطمه فراوان ديده مي‌شود و حتي در ادبيات روزمره‌شان هم از اهل‌بيت و امام علي(ع) كمك مي‌خواهند. مثلاً همسر خود بنده اعتقاد قلبي شديد به امام رضا(ع) دارد و با هم به زيارت ايشان مي‌رويم و دوستدارشان هستيم و گاهي در كارها از ايشان كمك مي‌خواهيم.

بعضي افراد مسئله خلافت حضرت علي(ع) و غدير را منشأ اختلافات شيعه و سني مي‌دانند، در حالي كه مقام معظم رهبري فرموده‌اند كه غدير اتفاقاً مي‌تواند منشأ وحدت بين شيعه و سني شود. نظر شما در اين باره چيست؟

واقعيت غدير يك واقعيت تاريخي و انكار‌ناپذير است. مسلماً هيچ كس نمي‌تواند واقعه غدير را انكار كند. البته در جزئيات و معناي برخي واژه‌ها شايد شيعه و سني اختلافاتي داشته باشند، ولي اختلافات به‌گونه‌اي نيست كه بخواهد منشأ تفرقه و اختلاف شود.

خود حضرت علي(ع) حفظ وحدت جامعه مسلمين را از همه چيز بالاتر مي‌دانست و هركاري هم مي‌كرد در همين راستا بود. مسلماً امروز مسلمانان مي‌توانند از اين واقعه نكات وحدت بخش استخراج كنند و برمبناي وحدت با هم تعامل داشته باشند. شايد يكي از نكاتي كه در اين زمينه باعث وحدت مي‌شود اين باشد كه بگوييم همان طور كه حضرت محمد(ص) آخرين پيامبر بودند ولي خاتم پيامبران بودند و نسبت به بقيه جايگاه والاتري داشتند، درباره حضرت علي(ع) نيز به همين گونه است. مسلما هرچه اختلافات بيشتر باشد و بخواهيم به آنها دامن بزنيم، فقط خودمان ضربه مي‌خوريم و دشمنان هم به اهدافشان مي‌رسند.

هجمه‌هاي دشمن هميشه بوده و هست. شبيخون‌هاي فرهنگي، جنگ هشت ساله، مسائل هسته‌اي و غيره نمونه‌اي از اين هجمه‌هاست و آن چيزي كه باعث مي‌شود تا اين هجمه‌ها ناكارآمد شود، وحدت دروني دنياي اسلام و مسلمانان است. واضح است كه امروزه انديشه‌هاي فوكوياما و ‌هانتينگتون اعتبار خود را از دست داده است. تنها راه باقيمانده براي تضعيف مسلمين توسط استكبار جهاني، ايجاد خلل در بين مسلمانان از طريق ايجاد جنگ‌هاي قومي و مذهبي است. مسلماً اگر مسلمانان به رهنمودهاي مقام معظم رهبري و فرمايشات ايشان گوش دهند، اين هجمه نيز خنثي خواهد شد.

براي حداكثر كردن تقريب بين مذاهب اسلامي و كاهش زمينه‌هاي اختلاف فكري، چه طرح‌هاي كوتاه‌مدت و بلند‌مدتي را پيشنهاد مي‌كنيد؟

همايش‌هاي بين اهل تشيع و اهل تسنن بايد بيشتر شود. خود بنده چند بار روحانيون اهل تسنن را به مشهد مقدس اعزام كرده‌ام. همچنين بازديد از مكان‌هايي مثل موزه عبرت و مكان‌هاي اينچنيني را براي آنها برنامه‌ريزي كرده‌ايم. به هرحال كار فرهنگي زمينه‌ساز است و بسترهاي فرهنگي را به خوبي فراهم مي‌كند. كارهايي مثل برگزاري كنفرانس وحدت اسلامي واقعا زمينه‌هاي همدلي را فراهم مي‌كند و تاكنون تأثير بسزايي داشته است. حرمت همديگر، حرمت بزرگان همديگر، حرمت نمادهاي همديگر و احترام متقابل به هم بايد حفظ شود. يكي از مسائل مهمي كه بايد به آن توجه ويژه‌اي شود اين است كه روحانيون برجسته و باسواد اهل تسنن جذب شوند. صرفاً هركسي كه خودش را از طرف اهل سنت معرفي كرد، نبايد حرف‌هاي او را به تمام اهل سنت و نظرات كلي بزرگان اهل سنت نسبت داد. در زمان پيامبر(ص) هم مسئله احترام به مقدسات وجود داشت و پيامبر(ص) افراد را از توهين به مقدسات همديگر نهي مي‌كردند. ايشان در برابر كساني كه مشكلاتي را به‌وجود مي‌آوردند با آرامش و با شفقت و همدلي برخورد مي‌كردند. گاهي كه اذيت‌هايي از افراد مي‌ديدند مشفقانه مي‌فرمودند: «‌اللهم اهدني قوم فانهم لايعلمون». با سنگ اندازي‌ها، دلسوزانه و از در رحمت برخورد مي‌كردند. ما هم كه خود را پيرو ايشان مي‌دانيم بايد تحملمان را نسبت به هم بالاتر ببريم. اين مسئله كه در مناطق مختلف، از روحانيون بومي آن مناطق استفاده شود و آنها به كار گرفته شوند در ايجاد وحدت و همدلي بسيار مؤثر است. همين كنگره جريان‌هاي تكفيري كه در قم و از طرف مراجع شيعه برگزار شد، واقعا تأثير بسزايي داشت. حدود 90 كشور دنيا از اهل تسنن آمده بودند و از جريان‌هاي تكفيري و وهابيت اعلام برائت كردند. اين كنگره براي ما از آن جهت اهميت ويژه‌اي داشت كه از طرف مرجعيت شيعه و به صورت مردمي برگزار شده بود.

از نظر سياسي يك كنگره حكومتي نبود. سخنراني آيت‌الله مكارم شيرازي در آن جلسه واقعاً بزرگوارانه بود و به نظر من مي‌تواند به عنوان يك منشور اسلامي بين همه مذاهب اسلامي فصل الخطاب باشد. اگر همه مسلمانان دنيا به فرمايشات حضرت آيت‌الله امام خامنه‌اي توجه كنند و به آنها عمل نمايند ما در دنياي اسلام هيچ مشكلي نخواهيم داشت. ولي كساني كه به اين سخنان گوش ندهند، سرسپرده كشورهاي غربي خواهند بود. مثل همين وضعيتي كه الان كشور عربستان دارد يا تركيه كه در لابي‌هايش مدام به دنبال احياي مسئله امپراتوري عثمان است.

 

نظرات شما عزیزان:

عایشه میانه رو
ساعت2:04---23 شهريور 1394
خانم تندرو كه نامت رو گذاشته آید عایشه من میگم حضرت عایشه مادرمومنان بودومبرا از تهمت‌ها بود....چرابه دكترنقیبی تهمت میزنی...ایشان مسلمان سنی هستند من دانشجوی این بزرگمردبودم. ولی ضد توی وهابی وسلفی كثیف است

عائشه فوق العاده تندرو
ساعت22:06---13 شهريور 1394


شما مسلمان نیستید آقای نقیبی

بهتره دست نگه دارید ..............................


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : یک شنبه 6 ارديبهشت 1394برچسب:, | 13:24 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
value=