آفت تفرقه و ...

آسيب هاي اجتماعي تفرقه انگيز

آسيب هاي اجتماعي تفرقه انگيز
فرآيند اتحاد ملي در جامعه ي اسلامي وقتي رخ مي دهد كه روحيه و اخلاق پسنديده ي اسلامي در روابط اجتماعي ميان مردم گسترش پيدا كند و نيز بايد آفت ها و آسيب هاي اجتماعي را كه منجر به فروپاشي وحدت و ايجاد كدورت و كشمكش،جنگ و اختلاف در جامعه و خانواده مي شود شناسايي كرد و سپس با آتش گرم محبّت،آنها را از ريشه سوزاند.
در اين مقاله به بررسي برخي از اين آسيب ها از جمله نژادپرستي،شايعه افكني و بدگماني خواهيم پرداخت.

نژاد پرستي

در حديثي از امام سجاد (عليه السلام) از مفهوم (عصبيّت) سؤال شد. آن حضرت فرمود: عصبيّت (كه دارنده ي آن گناهكار است) آن است كه شخص،بدي هاي قوم خود را بهتر از نيكي ها قوم ديگران بداند.
امام خميني در مورد مفهوم عصبيّت چنين مي گويد:
عصبيت يكي از اخلاق باطنه ي نفساني است كه آثار آن مدافعه كردن و حمايت نمودن از خويشاوندان و مطلقِ متعلّقان است،چه تعلّق ديني و مذهبي و مسلكي باشد يا تعلّق وطني و آب و خاكي يا غير آن،مثل تعلّق شغلي،استاد و شاگردي و جز اينها. (1)
روشن است كه (عصبيّت)،نوعي رذيله اخلاقي است كه منظور از آن غلبه (خود و عشيره،يا هم مسلك و هم حزب) بر ديگران و رقبا است كه آن هيچ نگاهي به واقعيت و كلام حق نيست و مي تواند منشأ بسياري از مفاسد اخلاقي شود و پايه هاي روابط اجتماعي را متزلزل كند و رقابت مخرب و اختلاف و تفرقه و دشمني را در جامعه رواج دهد.
اين صفت ناهنجار،خصيصه ي مردم دوران جاهليت بود كه از فرهنگ اسلامي به دور بودند. اما كساني كه زندگي خود را با فرهنگ و آرمان هاي ديني و نور هدايت الهي و اصول انساني تطبيق مي دهند و مي دانند كه بايد از ناهنجاري هاي اخلاقي (فردي و اجتماعي) به دور باشند،بالطبع با جديت تمام مي كوشند تا اين صفت زشت و ناپسند حتي به كمترين مقدار در آنان به وجود نيايد.
اين افراد همواره از حق پيروي مي كنند و هميشه طرفدار حقّانيت هستند.
عصبيت در آموزه هاي ديني و فرهنگ مترقي اسلام نيز شديداً مورد نكوهش قرار گرفته است و آنان كه اين صفت زشت را دارند اهل دوزخ معرفي شده اند.
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
مَنْ تَعَصَّبَ أوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الايمَانِ مِنْ عُنُقِهِ. (2)
كسي كه عصبيّت بورزد يا درباره او عصبيّت به خرج داده شود،ريسمان ايمان را از گردن خود برداشته است.
مَنْ تَعَصَّبَ عَصَبَهُ اللهُ بِعِصابَهٍ مِنْ نارٍ. (3)
كسي كه عصبيّت نشان دهد،خدا بر سر او بندي از آتش مي بندد.
انساني كه نور ايمان وجودش را فرا گرفته و به حقايق جهان پي برده و فهميده است كه تنها وسيله ي برتري آدمي،ايمان و تقوا و ارتباط با عالم غيب و پروردگار عالميان است (4) خوب مي داند كه با فاصله اي بسيار كوتاه تمام زر و زور،عشيره و قبيله،حسب و نسب- كه ظهورشان در عالم مادي است- پاره مي گردد و به آخر مي رسد و تنها حسب و نسب روحاني كه در تحت نظام ملكوتيِ الهي است در آن عالم ظهورش بيشتر و كمالش هويداتر است و آن هم در وجود محمد و آل محمد (صلّي الله عليه وآله وسلم) تجلي دارد.
پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) فرمود:
كُلُّ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ مُنْقَطِعٌ يَوْمَ القِيامَهِ إلا حَسَبِي وَ نَسَبِي. (5)
تمام حسب ها و نسب ها روز قيامت پاره گردد و به آخر رسد مگر حسب و نسب من.

شايعه پراكني

از عوامل مهم ايجاد تفرقه و از جمله آسيب هاي اجتماعي كه ضايعات فراواني را در جامعه مي تواند ايجاد كند،آلودگي شايعه و خبرسازي هاي غالباً غير واقعي در ميان مردم است. اين ناهنجاري اجتماعي- خصوصاً در عصر كنوني به دليل وجود دستگاه هاي ارتباطي مجهّز،كه در كوتاه ترين زمان مي توان مطلبي را در سطح بين المللي انتشار داد- در خبرسازي،دروغ پردازي،غيبت و نسبت هاي ناروا به ديگران،به ويژه در جوسازي هاي حزبي و گروهي در امور سياسي بسيار مؤثر است.
از اين رو مسلمانان بايد دقت كنند تا دامن خود را به ناهنجاري هاي اخلاقي آلوده نسازند و تا وقتي از شنيده اي اطمينان پيدا نكرده اند،آن را بيان و تكرار نكنند. چه بسا شنيده هايي كه هيچ واقعيتي ندارند.
پيامبر اكرم (صلّي الله عليه واله وسلم) در توصيه ي خود به ابوذر غفاري مي فرمايد:
كَفي بِالْمَرءِ كِذْباً أنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ ما يَسْمَعُ. (6)
براي دروغگو بودن فرد همين بس كه هر چه را شنيده است،بازگو كند.
از اين جمله ي نواراني پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) مي توان دريافت كه شايعه پراكني از مصاديق دروغگويي است. در مواجهه با شايعات بايد انديشه كرد كه آيا آن شايعه،اساسي دارد؟
پيش از نقل هر خبري بايد در مورد درستي‌آن تحقيق كرد و از صحت و سقم آن اطمينان يافت. وانگهي ما در مورد بسياري از شنيده ها حتي پس از تحقيق و اطمينان از واقعي بودنشان هم،مجاز به بيان و اشاعه آنها نيستيم زيرا غيبت كردن از ديگران حرام و حفظ آبروي مسلمانان از واجبات حتمي است.
آيا مي دانيد كه خبرسازي و شيوع خبر در عصر حاضر بسيار ساده است و انكار آن در سطح جامعه غيرممكن،اما عقوبت وجداني و اخلاقي اش براي شما ماندگار؟
آيا مي دانيد بسياري از شنيده ها و شايعه ها توسط دشمن و منافقين،جهت ايجاد اختلاف بين گروه هاي اسلامي ساخته مي شود؟
آيا مي دانيد بسياري از شايعه ها به دنبال اهداف سياسي و حزبي طراحي و در جامعه تزريق مي شوند و از واقعيت به دور هستند؟
محمد بن فضل به حضرت امام موسي كاظم (عليه السلام) عرض كرد:
قربانت گردم! درباره يكي از برادران ديني خود خبري ناخوش را مي شنوم و چون از او مي پرسم انكار مي كند حال آن كه جمعي از اهل وثوق به من خبر داده اند.
حضرت فرمود: اگر پنجاه نفر هم نزد تو شهادت دهند،قول او را بپذير و سخن آنها را قبول نكن و خبري را به ضرر وي شايع مكن كه سبب خواري و ريختن آبروي او باشد و در نتيجه از كساني باشي كه خداوند درباره ي آنها مي فرمايد: كساني كه دوست دارند كار بد در ميان مؤمنان شيوع يابد عذابي دردناك دارند. (7)

مسخره كردن

قرآن مي فرمايد:
(يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَي أنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَي أنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ‌وَ لا تَلْمِزُوا أنْفُسَكُمْ وَ لا تَنَابَزُوا بِالألْقَابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الإيمَانِ وَ مَنْ يَتُبْ فَأولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ). (8)
اي كساني كه ايمان آورده ايد! نبايد گروهي از مردان شما گروه ديگر را مسخره كنند،شايد آنها از اينها بهتر باشند؛ونه زنان ديگران را،شايد آنان بهتر از اينان باشند؛و يكديگر را مورد طعن و عيب جويي قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد. بسيار بد است كه بر كسي پس از ايمان نام كفرآميز بگذاريد،و آنها كه توبه نكنند،ظالم و ستمگرند!
قرآن مجيد در آيه ي فوق به شرح چند مورد از عواملي مي پردازد كه باعث نزاع و مخاصمه ي گروه ها در جامعه مي شود. قرآن در زمينه ي مسايل اخلاقي و اجتماعي توصيه مي كند كه با قطع ريشه هاي اين صفات ناپسند،به نزاع ها و درگيري هاي اجتماعي پايان داده شود.
الف) استهزاء
مرحوم علامه طباطبايي- مفسر بزرگ معاصر- (استهزاء) را اين گونه تعريف مي كند:
استهزا و مسخره كردن،عبارت است از اين كه،چيزي بگويي كه با آن،كسي را حقير و خوار بشماري،حال چه اين كه،چنين چيزي را به زبان بگويي و يا به اين منظور اشاره كني،و يا عملاً تقليد طرف را در آوري،به طوري كه بينندگان و شنودندگان بالطبع از آن سخن و يا اشاره و تقليد بخندند. (9)
قرآن به تمام اهل ايمان (زنان و مردان) توصيه مي نمايد كه هرگز يكديگر را مسخره نكنند،زيرا سرچشمه ي استهزاء همان حسّ خود برتر بيني و كبر و غرور است كه عامل بسياري از اختلافات شديد و جنگ هاي خونين در طول تاريخ بوده است.
هيچ كس نبايد خود را برتر از ديگري بداند زيرا هيچ كدام از امور مادّي (فردي،قبيله اي،خانواداگي) ملاك برتري انسان بر ديگري نيست بلكه معيار ارزش در پيشگاه خداوند متعال (تقوا) است و اين بستگي به پاكي قلب و نيّت و تواضع و اخلاق و ادب انسانها دارد.
در سخنان معصومين (عليهم السلام) از كساني كه مؤمنان را تحقير و تمسخر مي كنند به بدي ياد شده است. در اين روايات به اهل ايمان گوشزد مي شود،آنان كه در پي استهزا و عيب جويي براي مسلمانان ديگر هستند جزاي سنگين اخروي در انتظار آنان است و در روز قيامت،گرفتار عذاب و شكنجه خواهند شد و همان گونه كه در اين دنيا مؤمنان را مسخره مي كردند و مي خنديدند،در روز قيامت اهل ايمان بر آنها مي خنديدند.
از پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) نقل است كه فرمود:
إنَّ الْمُسْتَهزِئينَ بِالنَّاسِ يُفْتَحُ لِأحَدِهِمْ بابٌ مِنش الجَنَّهِ فَيُقَالُ هَلُمّ هَلُمَّ فيَجيء بِكَرْبِهِ وَ غَمِّهِ فَإذَا أتَاهُ اغْلِقَ دونَهُ ثُمَّ يُفْتَحُ لَهُ بابٌ آخَرٌ فَيُقَالُ هَلُمَّ هَلُمَّ‌فَيَحي ءُ‌بِكَربِهِ وَ غَمِّهِ فَإذَا أتَاهُ اُغْلِقَ دونَهُ فَما يَزالُ كَذلِكَ حَتَّي انَّ الرَّجُلَ لِيُفْتَحُ لَهُ الْبابُ فَيُقَالُ لَهُ هَلُمَّ هَلُمَّ فَلا يَأتيهِ. (10)
در روز قيامت كساني را كه در دنيا مردم را مسخره مي كرده اند مي آورند و دري از بهشت به روي آنان مي گشايند و به آنها مي گويند: (بياييد،بياييد). آنها با آن همه سختي و ناراحتي به پيش مي آيند و همين كه نزديك در بهشت مي شوند در به روي انها بسته مي شود. سپس درِ ديگري به روي آنها باز مي شود و گفته مي شود: (بشتابيد،بشتابيد). اين بار نيز آنها با ناراحتي حركت مي كنند و همين كه نزديك اين در مي روند،آن در نيز بسته مي شود و همين طور اين كار تكرار مي گردد تا جايي كه نا اميد مي شوند و سرانجام ديگر به سوي هيچ دري نمي روند. در اينجا مؤمنان كه ساكن بهشت اند آنها را نظاره مي كنند و به آنها مي خندند.
همو مي فرمايد:
مَنْ أذَلَّ مُؤْمِناً أذَلَّهُ اللهُ. (11)
كسي كه مؤمني را تحقير كند خداوند اورا خوار و ذليل خواهد كرد.
از جمله ناهنجاري هاي اجتماعي كه متأسفانه رواج عمومي دارد و گريبان اهل ايمان را نيز گرفته و معمولاً جامعه از آن غافل است،عادت به مسخره كردن ديگران و يا انجام شوخي هاي تند- احياناً با عنوان لطيفه يا جوك- از سوي مردم است كه پيامدهاي ناگواري از جمله ايجاد تفرقه و جدايي بين افراد و گروه ها را به همراه دارد و بعضاً به صورت اختلافات شديد و مزمن قومي،خود را در جامعه نشان مي دهد.
البته داشتن طبع خوش و انجام مطالبه و مزاح هاي ملايم كه موجب تضعيف و تحقير شخص و يا گروهي نشود و در آن مراحل ادب و احترام و اخلاق مورد توجه قرار گرفته باشد، مورد تأييد اسلام است. اما در آنجا كه شوخي از حد و مرز خود تجاوز كند و موجب بروز مشكلات اخلاقي و يا سبب رنجش برادر مسلمان گردد و وسيله سرزنش ديگران باشد،مورد نكوهش اسلام است و دستور به پرهيز از آن داده شده است؛زيرا شوخي هاي تند در واقع همان استهزا و عيب جويي است كه موجب عداوت و دشمني در ميان افراد و گروه ها مي شود.
امام صادق (عليه السلام) فرموده است:
اِيّاكُمْ وَالْمِزاحَ فَإنَّهُ يَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ. (12)
از شوخي ناروا بپرهيزيد كه آبروي انسان را مي برد.
حضرت علي (عليه السلام) نيز مي فرمايد:
اَلْمِزاحُ يُورِثُ الْعَداوَهَ. (13)
مزاح باعث دشمني مي شود.
آيا بسياري از آنچه به عنوان شوخي و يا جوك مطرح مي كنيم موجب آزرده خاطر شدن گروه ها يا اصناف و طبقاتي از جامعه ي انساني نمي شود؟ آيا تاكنون گفته هاي ما باعث دل شكستگي ديگران نشده است؟ آيا با سخنان بي مورد و مسخره آميز با آبروي افراد بازي نكرده ايم و آيا به جاي محبت به ديگران،افراد را به ناحق مورد سرزنش قرار نداده ايم؟ اگر اين چنين بوده است،بايد بدانيم كه گناهان بزرگي مرتكب شده ايم و لازم است در پي علاج آن برآييم.
بنابراين كساني كه خود را به آداب انساني ملزم مي دانند و در تلاش براي آراسته شدن به فرهنگ و اخلاق محمّدي (صلّي الله عليه وآله وسلم) هستند و كرامت انساني و آبروي مسلمان را كرامت خود و آبروي خود مي شمارند،هميشه از خلق و خوي و ادب و سخن و كلام پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) و ائمه ي هدي (عليهم السلام) در سراسر زندگي درس معرفت مي گيرند و آنها را سرمشق رفتار و گفتار خود در مواجهه با مردم قرار مي دهند.
مرحوم فيض كاشاني در درمان اين ناهنجاري اخلاقي گويد:
مقصود تو از استهزاء اين است كه ديگري را در نظر مردم خوار كني و حال آن كه خود را نزد خداوند و فرشتگان و پيامبران ذليل و خوار كرده اي و اگر لحظه اي درباره حسرت روز قيامت و جنايت هايي كه در دنيا انجام داده اي و به سرافكندگي و شرمساري روز محشر بينديشي و رسوايي آن روز را در نظر بگيري كه بايد گناه كساني را كه مسخره كرده اي بر دوش نهي و وزر و وبال آنها را به گردن گيري و عذاب آنها را تحمل كني و به سوي جهنم رانده شوي (اگر در اين باره تفكر كني) بي ترديد اين فكر،تو را از مسخره كردنِ ديگران و خوار نمودنِ آنان باز مي دارد.
ب) عيب جويي
در مرحله ي دوم،آيه ي شريفه ي قرآن (14) آفت اجتماعي ديگري را بيان مي كند و آن اين است كه: همديگر را مورد طعن و عيب جويي قرار ندهيد.
(وَ لا تَلْمِزُوا أنْفُسَكُمْ).
ديگران را مورد طعن و عيب جويي قرار ندهيد.
جالب است كه قرآن مجيد با تعبير (أنْفُسَكُم) اشاره به وحدت و يكپارچگي مؤمنان دارد،يعني همه ي مؤمنان به منزله ي نفس واحدي هستند و اگر از آنها عيب جويي كنيد در واقع از خودتان عيب جويي كرده ايد.
پيدا كردن عيوب ديگران،بازگو نمودن آن و به رخ ديگران كشيدن و احياناً در ميان افراد مطرح كردن را عيب جويي گويند و اين عمل بسيار زشت كه شخصي با جست و جو و پيدا كردن عيوب ديگران بخواهد افراد را تحقير و به شخصيت آنان لطمه وارد نمايد،صفت انسان هاي فاسدي است كه از سجاياي انساني به دور هستند.
شك نيست كه تمام افراد- به جز حضرات معصومين (عليهم السلام) – كمبودها و كاستي ها و عيوبي دارند و انسان مؤمن آن چنان است كه به دنبال عيوب خود مي گردد،مي كوشد تا عيوب خودش راپيدا كند و در صدد زدودن آن عيوب باشد.
در حديث شريف آمده است كه اگر انسان درصدد اصلاح عيوب خود برآيد و سرگرم برطرف كردن عيوب خود باشد،ديگر مجالي براي پرداختن به عيوب ديگران ندارد.
طُوبي لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ. (15)
خوشا به حال آن كه آن چنان مشغول عيوب خود باشد كه فرصتي براي پرداختن به عيوب مردم پيدا نكند.
افرادي كه از عيوب خود غافل اند و تنها در تكاپوي پيداكردن عيوب ديگران و خدشه دار نمودن آبروي ديگران هستند،بايد بتوانند كه خداوند تعالي آنها را رسوا خواهد كرد.
امام باقر (عليه السلام) از پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) نقل مي كند كه فرمود:
يا مَعْشَرَ مَنْ أسْلَمَ بِلِسانِهِ وَ لَمْ يُسْلِمْ بِقَلْبِهِ لا تَتَّبِعُوا عَثَراتِ الْمُسلِمينَ فَإنَّهُ مَنْ تَتَّبَعَ عَثَراتِ الْمُسلِمينَ تَتَّبَعَ اللهُ عَثرَتَهُ وَ مَنْ تَتَّبَعَ اللهُ عَثْرَتَهُ يَفْضَحْهُ. (16)
اي كساني كه به ظاهر اسلام آورده ايد ولي اسلام در قلب شما رسوخ نكرده است! در جستجوي لغزش هاي مسلمانان نباشيد (تا آنان را رسوا كنيد) زيرا كسي كه در مقام پيدا كردن خطاهاي مردم باشد،خدا عيوب او را آشكار و وي را رسوا خواهد كرد.
البته لازم به يادآوري است كه عيب جويي غير از عيب زدايي است. عيب زدايي آن است كه مؤمن با همه ي وجود از شخصيت و آبروي مؤمن ديگر كه هم چون برادر اوست دفاع مي كند.
پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) فرمود:
اَلْمُؤمِنُ مِرْآهُ الْمُؤمِنِ. (17)
مؤمن آيينه ي مؤمن است.
از اين رو وقتي فرد با ايمان،كاستي و يا عيبي را در دوست و برادر مؤمن خود مشاهده مي كند،با كمال رفاقت و ادب و به صورت خصوصي عيب او را به وي تذكر مي دهد تا اين كاستي از او برطرف شود و اين عمل را كاملاً از روي خيرخواهي و برادري و انسان دوستي انجام مي دهد.
ج) القاب ناشايست
در مرحله ي سوم،قرآن مجيد در آيه ي مورد بحث به يكي ديگر از آفت هاي اجتماعي كه باعث ويراني پايه هاي همدلي و وحدت در جامعه است،مي پردازد:
(وَ لا تَنَابَزُوا بِالالْقَابِ)
با القاب زشت و ناپسند،يكديگر را ياد نكنيد.
بسياري از افراد كه از فرهنگ و اخلاق و ادب به دور هستند،اصرار دارند كه براي ديگران القاب زشتي بگذارند و از اين طريق آنها را تحقير كنند،شخصيت افراد را بكوبند و يا احياناً از آنها انتقام بگيرند.
اسلام اين عمل زشت را صريحاً نهي كرده و گذاشتن هر گونه اسم يا لقب روي ديگران را كه كوچك ترين مفهوم نامطلوبي داشته باشد و يا اهانت و تحقير مسلماني را به دنبال آوَرَد،ممنوع شمرده است.
در سيره ي پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) مي خوانيم كه آن حضرت مسلمانان را با نام و لقبِ خوش ياد مي كرد و حتي اسامي بعضي از افراد را كه احياناً تحقيرآميز بود،تغيير داد.
پس بايد در زندگي مواظب بود كه از سخنان نيش دار،القاب ناروا،كنايه هاي تحقيرآميز،به كار گيري واژه هاي زشت كه موجب ناراحتي و اذيت مردم مي شود و به همراه آن اختلاف و جدايي و عداوت در جامعه رواج پيدا مي كند،بر حذر باشيم.

بدگماني

بدگماني صفت رذيله و از اخلاق مكاران و حيله گران است و در مقابل خوش گماني از اخلاق انبياي الهي است. اخبار زيادي درباره زيان هاي سوء ظن (زيان هاي فردي،اجتماعي،مادي و معنوي) وارد شده است. در روايات اسلامي همواره تأكيد شده است كه مسلمانان نبايد به يكديگر گمانِ بد ببرند بلكه آنان بايد گفتار و كردار يكديگر را حمل بر صحت كنند و از فعل و سخني كه از ديگران مي بينند يا مي شنوند برداشت سوء نداشته باشند.
خلاصه اين كه مطابق آداب و اخلاق اسلامي بايد با عينك خوش بيني به جهان و به مردم نگريست تا از زندگي لذت برد،نه اين كه با بدگماني و بدبيني،هميشه افسرده و ناراحت بود و پيوسته در پي تقاص و انتقام برآمد.
اِيََاكَ أنْ تُسيءَ الظَّنِّ فَاِنَّ‌ سُوءَ الظَّنِّ يُفسِدُ الْعِبادَهَ وَ يُعَظِّمُ الْوِزْرَ. (18)
از گمان بد دوري كنيد زيرا بدگماني اثر عبادت را از بين مي برد و گناهِ انسان را بزرگ مي سازد.
سوء ظن عامل مهمي در جدا شدن جامعه و گسستن ريشه هاي انس و الفت ميان مردم است. انساني كه سوء ظن دارد و با نگاه بدبينانه نظاره گر جامعه است، هيچ گاه نمي تواند در دل ها نفوذ كند و براي خود دوستان و همفكراني داشته باشد.
از طرفي،اگر اين صفت ناشايست در جامعه فراگير شود و انسان ها به همديگر بدبين باشند،آنجا است كه زمينه ي اختلاف و عداوت بين آنها به وجود آمده است و هركس با گروهي طرف مقابل خود را دشمن مي دارد و احياناً بر اثر سوء ظن ممكن است به گناهان ديگري از جمله غيبت،تهمت و... آلوده شود و نتايج زيانبار فردي و اجتماعي را به بار آورد.
امام علي (عليه السلام) مي فرمايد:
مَنْ غَلَبَ عَلَيْهِ سوءُ الظَّنِّ لَمْ يَتْرُكْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَليلٍ صُلْحاً. (19)
هركس بدگماني بر او غلبه كند هرگونه صلح و صفا بين او و دوستانش از بين برود.
و همو فرمود:
مَنْ لَمْ يُحْسِنْ ظَنَّهُ استَوْحَشَ مِنْ كُلِّ أحَدٍ. (20)
كسي كه بدبين است از همه ي مردم وحشت دارد.
پس برماست كه به جاي سوء ظن به مردم،در مورد اعمال و رفتار و سخنان خود بدگمان باشيم و بكوشيم كه خود را اصلاح كنيم و عملكرد خويش را زير ذره بين قرار دهيم تا لغزش ها و كاستي هاي خود را بيابيم و براي رفع آن اقدام كنيم،چون سرچشمه ي بسياري از بدگماني هاي ما به ديگران در حبّ نفس،تكبر،خود برتر بيني و انتظارات بي موردي است كه از ديگران داريم.
امام خميني درباره معالجه ي نفس از تكبر و خود برتر بيني مي گويد:
به خود با نظر خرده گيري بنگرد و به خود سوءظن پيدا كند،پس خودش در نظرش كوچك و خوار شود،و ذلت و افتقار نفس را دريابد و چون با اين نظر همراه باشد با حسن ظن به ديگران و بزرگ شمردن مخلوقات خدا و مظاهر جمال و جلال حق تعالي،كم كم در نفس،يك حال تذليل و سرافكندگي پيدا شود و خود را از ديگران كوچك تر شمارد. (21)
سخن در اين باب را با كلامي نوراني از رسول گرامي اسلام – حضرت محمد (صلّي الله عليه وآله وسلم)- زينت مي دهيم و آن را حسن ختام مي بخشيم:
أحْسِنُوا ظُنُونَكُمْ بِإخْوانِكُمْ تَغْتَنِمُوا بِها صَفاءَ الْقَلْبِ وَ نَقَاءَ الطَّبْعِ. (22)
به برادران مؤمن خود خوش گمان باشيد زيرا حسن ظن به مؤمن موجب صفاي دل و پاكي طينت شما است.
آري اگر اتحاد ملي عنصر اساسي حيات مادي و معنوي يك جامعه و تكامل آن بستگي به اين مهم دارد بديهي است كه هر نوع آفتي كه اين دستاورد عظيم را خدشه دار كند بايد از ريشه سوزاند تعصّب گرايي،شايعه و خبرسازي هاي غير واقعي،ديگران را مسخره نمودن و سوء ظنّ از آسيب هاي تفرقه انگيز يك جامعه است.

پي نوشت ها:

1. چهل حديث،ج1،ص 145 .
2. الكافي،ج2،ص 308 .
3. همان.
4. (إنَّ أكْرَمَكُم عِنْدَ اللهِ أتْقَاكُمْ). (حجرات: 13) .
5. بحارالانوار،ج6،ص 319 .
6. وسايل الشيعه،ج12،ص 188 .
7. علم اخلاق اسلامي،ج3،ص 372 ؛ آيه ي شريفه ي (إنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَهُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ ألِيمٌ). (نور: 19) .
8. حجرات: 11 .
9. ترجمه الميزان،ج18،ص 481 .
10. جامع السعادات،ج2،ص 298 .
11. امالي،طوسي: 182 .
12. الكافي،ح2،ص 664 .
13. كنز الفوايد،ج2،ص 182 .
14. حجرات: 11 .
15. مستدرك الوسايل،ج1،ص 116 .
16. الكافي،ج2،ص 355 .
17. بحارالانوار،ج71،ص 268 .
18. غررالحكم،ص 221 .
19. همان،ص 264 .
20. همان،ص 254 .
21. شرح حديث جنود عقل و جهل،ص 334 .
22. بحارالانوار،ج72،ص 196 .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:آفت تفرقه و ,,,, | 17:30 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
value=