گروه انصارالاسلام وچگونگی تاسیس آن:
گروه انصارالاسلام وچگونگی تاسیس آن:

 

گروه انصارالاسلام وچگونگی تاسیس آن:

بيش از همه گروههاي سياسي اسلامي در سطح كُردستان نام گروه انصار‌الاسلام به عنوان يك گروه تندرو و جنگجو و تروريست بر سر زبانهاست و فهرستي از ترور و اعمال خشونت‌آميز و اعمال ناپسند (از جمله درآوردن جسد مشايخ ته‌وێڵه) به‌ آنها نسبت داده مي‌شود .موسس گروه انصار الاسلام شخصی به نام نجم الدین فرج میباشد که به ملا کریکار شناخته شده است ..

ملا کریکار درسال 1956دراربیل به دنیا آمد .در دانشکده شریعت درس خواند.در اوایل جوانی تجربه ای از چپ گرای اسلامی داشته است .در آغاز دهه هفتاد در فعالیتهای چپ گرایی وملی گرایی داشته است .در سال 1980به اخوان المسلمین پیوست  واز عراق خارج شد.درسال 1982تا1984درایران زیسته است.سپس به افغانستان رفته وسالهادرافغانستان در زمان عبدالله عزام چون یک مجاهد زیر نظر اوفعالیت داشته واز این فرد سلفی مسلک بسیار تاثیر پذیرفت.بعداز بمباران شیمیایی حلبچه درسال 1988ازاخوان المسلمین برید ودرسال 1990به کردستان عراق بازگشت . بعد از انتفاضه اخير كُردها در 1990 وي با شماري از شخصيتهاي اسلامي و فعالان جوان كُرد به فعاليت در ـ حركت‌ اسلامي ـ پرداخت و آرمانهايش را در شكل اشعار و سخنرانيها بيان كرد اولين اظهارات كريكار كه به نام سخنگوي حركت اسلامي در اربيل ارائه شد و اعلام مواضع آنان در قبال قضاياي مطرح در آن زمان بود از نوعي نرمش و تأييد همكاري با احزاب ملّي و چپ كهنه‌كار كُرد حكايت داشت ولي در عين حال نوعي تهديد و خشونت در گفتار وي آشكار بود و بناي همسري و هم رديفي با دو حزب كُردي را داشت وقتي گروههاي كُرد با صدام وارد مذاكره شدند حركت اسلامي عليه مذاكره‌كنندگان اعلاميه صادر كرد. سرانجام بهار مغازله و تعارف‌ـ حركت اسلامي ـ با گروههاي ديگر كُرد به پايان رسيد زيرا گروههاي كُرد ـ پارتي و يه‌كيه‌تي‌ـ هرگز رقيبي تازه‌نفس آنهم با درشتي در لفظ و كتابت را برنمي‌تابيدند كه به غير مسلمانان جز در قالب تحت سلطگي و تحت ذمّه بودن اجازه حضور نمي‌دهد و آنان را كافر مي‌داند. سرانجام در جنگي كه به جنگ كلار معروف است اتحاديه ميهني جلال طالباني با حركت اسلامي درگير شدند(1993) بعضي معتقدند خطابه‌هاي تند و آموزش‌هاي نظامي بطور كلي بروز و نمودهاي كريكار نيز از عوامل برافروزي آتش اين جنگ بوده است. در اين جنگ حركت اسلامي به سختي شكست خورد و جز با كمك حزب دمكرات كُردستان عراق و حكومت ايران نتوانستند قد راست كنند. كريكار براي مدت چند سال دوباره كُردستان عراق را ترك گفت و در نروژ اقامت گزيد. چند سالي گذشت بين پارتي و يه‌كيه‌تي(1994) جنگي سخت و گسترده روي داد و هر يك از اين دو حزب به يكي از دولتهاي ايران و عراق متوسل شدند. حركت اسلامي در بين جدال و نزاع اين دو نيرو حياتي تازه گرفت و علاوه بر اينكه توانست اتحاد خود را بدست آورد با يكي از جناحهاي قديمي اخوان كُردستان بنام النهضة (راپه‌ڕين) نيز متحد   شدند(1999) و يه‌کبوونی‌ ئيسلامي (متحده اسلامي) را سازمان دادند. در اين فتره زماني كريكار نيز از نروژ برگشت و دوباره دور جديدي از فعاليتها را در درون (يه‌كبوون) شروع كرد.

بعد از فوت مرشد كهنسال حركت اسلامي عثمان عبدالعزيز در سال 2000 كه بهر حال هم در درون سازمان و هم با گروههاي كُردي وزنه تعادلي محسوب مي‌شد كم‌كم در درون حركت اسلامي مناقشاتي رخ داد كه سرانجام به انشعاب آنها منجر گرديد(2001). گروهي به رياست علي‌ عبدالعزيز برادر مرشد سابق تحت همان نام سابق فعاليت كردند. دسته‌اي هم به رياست علي باپير كۆمه‌ڵی ئيسلامی (جماعت اسلامي) را تشكيل دادند و دسته سوم از انشعابيون حركت اسلامي جند‌الأسلام را تشكيل دادند كريكار با اين دسته سوم به فعاليت پرداخت سپس به انصار‌الاسلام تغيير نام يافتند و كريكار را به امير خود برگزيدند. وي قبل از شروع حمله آمريكا به عراق در يكي از آمد و شدهاي خود به اروپا در فرودگاه مهر‌آباد در سال 2002 دستگير و به كشور هلند دپورت گرديد در آنجا دستگير و توسط بازجوهاي آمريكايي تحت بازجويي قرار گرفت وي نيز وكيل گرفت و از خود دفاع كرد و از اتهاماتش تبرئه گرديد پس از چندي آزاد شد ولي تحت نظر قرار داشت و اكنون نيز كتاب خاطراتي نوشته و به فعاليتهايش مشغول است.

افکار وعقاید ملا کریکار:

نجم الدین فرج معروف به ملا کریکار زیرنظر فردی به نام عبدالله عزام در افغانستان شاگردی کرده است وبسیار ازاوتاثیرپذیرفته است.وی استادش را این گونه معرفی می کند :

معجوني كه چهار شخصيت در تكوين و ساختنش سهيم بوده‌اند:

1ـ ابن تيميّه در عقيده

2ـ سيد قطب در منهج حركتي

3ـ شرف‌الدين نووي در فقه

4ـ ابن قيّم جوزيه در سلوك عرفاني.

و پيداست كه وي هم از منابع مؤثر در تكوين شخصيت استادش تأثير پذيرفته است بخصوص از اسامي فرزندانش ارادت وي به ابن تيميّه و سيد قطب هويداست (يكي از فرزندانش به اسم معالم و ديگري به نام ابن تيميه است و سومي بنام ظلال) . همّت ايشان از وقتي كه قدم در عرصه حركت اسلامي و تبليغ گذاشته است مصروف تحريك احساسات حماسي مسلمانان و مقابله فكري و ادبي و عملي با حركتها و رژيمهاي غير اسلامي گرديده است وي چنانكه از دو مجموعه شعري منتشر شده‌اش برمي‌آيد به مسلماناني كه قيام نمي‌كنند سخت مي‌تازد و آنها را (درون به‌زيو:شكست خورده نفساني) مي‌نامد به اخوان‌المسلمين معاصر تاخته و جناح جنگنده و مقاتل اخوان امثال مروان حديدها را مي‌ستايد. درباره افكار كريكار اين نكته هم گفتني است: در يكي از سخنرانيهاي خود پديده تندروي اسلامي را منكر است و آن را تبليغات مخالفين اسلام و اصطلاح خاص آنها مي‌داند وي با شور و احساس عجيبي در سخنرانيهايش از مصائب و ناگواريهايي كه بر مسلمانان مي‌رود و شكنجه شدن‌هايشان ياد مي‌كند باز در سخنراني ديگري با استناد به رواياتي ترور را هم تأييد مي‌كند و خودش نيز شاعر هم صنف خود شيركو بيكه‌س را به علت سرودن شعري كه برخي توهين‌آميز به مقدساتش خوانده‌اند مهدور‌الدّم اعلام كردند.

با اين تفاصيل هم باز كريكار عميقاً به كُردستان و شخصيتهاي كُرد عشق مي‌ورزد و رهبران ملي ـ مذهبي كُرد چون شيخ محمود حفيد و شيخ سعيد پيران را ستايش كرده ايل بارزاني را ستوده و از برخي رهبران اسلامي عصر اخير كُرد كه از خشونت بيزاري جسته‌اند و حتي عليه جريانهاي ضد ديني هم خصمانه موضع نگرفته‌اند چون شيخ سعيد نورسي و كاك احمد مفتي‌زاده بعنوان رهبران نمونه اسلامي ياد مي‌كند. در مصاحبه‌ اخيرش با تلويزيون العربيه بعد از انفجار كربلا در سال پيش ضمن محكوم كردن آن انفجار و امثال آن احزاب كُردي را به خود نزديكتر تا صدام حسين مي‌داند و از همكاري با بعثي‌هاي سابق ابراز انزجار مي‌نمايد از احزاب كُردي بعنوان هم‌رزم كه مشتركات زيادي با هم دارند ياد مي‌كند در سروده اخيرش كه در زندان هلند به نظم آورده تحت عنوان (گوڕنه‌ته‌ڵه). بطور كنايه جلال طالباني را مورد هجوم قرار داده عمده انتقادهايش به نامبرده معامله بر سر ملت كُرد است از او شخصيتي بي‌هوّيت و فرصت‌طلب به تصوير مي‌كشد. كنار رفتن وي از رهبري انصارالأسلام بنظر مي‌رسد تنها به دليل زنداني شدن وي در اروپا و عدم امكان برگشت به كُردستان نباشد ـ چنانكه خودش گفته ـ بلكه به نحوي كنار گذاشتن توسط جناحي تندروتر است

وي در مصاحبه اخيرش با كانال العربيه انفجارهايي كه در آن بي‌گناهاني كشته شوند سخت محكوم كرده است.وی علاقه مند به نظم ونثرکردی وتاریخ وفرهنگ کردستان هم می باشد.وی همچنین باتشکیل کیان ودولتی برای کردها موافق وازآن حمایت می کند . . رساله‌اي اعتقادي از مشاراليه به نام بنه‌ماكاني رابووني ئيسلامي [پايه‌هاي بيداري اسلامي] در دست است بر جنبه‌هايي از توحيد كه شارعيت و حاكميت خدا را بيشتر برجسته مي‌نمايد تأكيدي مي‌ورزد در يك نوار ويدئويي به نقل قول از حسن البنا مي‌خواهد دو شاخه بزرگ اهل سنت يعني اشعري‌ها و سلفي را به هم پيوند دهد وي در رساله‌اي ديگر درباره ايمان، ايمان را بسان سلفي‌ها (بغير از جماعت آلباني) عبارت از قول و عمل مي‌داند در يك نوار ويدئويي به توضيح جاهليت از ديدگاه سيد قطب در كتاب معالم مي‌پردازد و سخت تحت تأثير جاهليت‌شناسي سيد قطب قرار گرفته است. با نوگرايان اسلامي چندان ميانه‌اي ندارد از سياست گام به گام و سياسي‌كارانه اخوان به شدت انتقاد مي‌كند از ادبيات كُردي بهره لازم را دارد و به كُردستان عشق مي‌ورزد مي‌خواهد نوعي مفاهيم اسلامي به ادبيات كُردي تزريق كند وي هرازگاهي توسط دادگاههاي اروپايي به محاكمه كشيده مي‌شود. بيانات او علاوه بر حماسه و شور خالي از احوالات روحي هم نيست در نوارهايي به مناسبت فوت پيامبر و شهادت امام حسين بشدت گريه مي‌كند. وي در هر بحثي بسان سلفي‌ها مي‌خواهد اقوالش را مستند به آيات و احاديث صحيح و اقوال فقها گرداند از تاريخ اسلام و ديگر ملتها نيز حظّي در حّد زينت كلام خود دارد. وي در اروپا به دفاع از خود و ديگر اسلامگرايان شبيه به خود مي‌پردازد و جلسات و محافلي تشكيل مي‌دهد و در كتاب خاطراتش بيشتر مردم اروپا را مخاطب ساخته است. حتي توهين در آغوش كشيده شدن توسط زني تحريك شده را نيز تحمل مي‌نمايد و اخيراً از طرف دادگاههاي اروپا از كليه اتهامات تروريستي تبرئه شده است كه ممكن است بيش از پيش از گفتارها و كردارهاي خشونت‌مدار و عملزدگي و احساساتي كناره بگيرد و همچون گذشته مانند يك دعوتگر اسلامي كُرد ايفاي نقش نمايد.( .

انصارالاسلام بعدازسال 2001:

همچنان که گفته شد گروه انصار الاسلام درسال 2001درکردستان عراق به وجود آمد ودرابتدا نامش جندالاسلام بود واعضایش از کردهایی بودند که درافغانستان جنگیده وتحت پوشش القاعده بودند.قبل از حمله آمریکا به عراق این گروه درروستاهای ناحیه اورامانات عراق پایگاههای داشتند وبه گفته خودشان برای جنگیدن باگروههاوحرکتهای غیراسلامی به این سرزمین آمده بودند

چنانکه ذکرش رفت ملاکریکار 6سپتامبر 2002درایران دستگیروبه آمستردام دپورت گردید.بعدازیک سال زندانی بودن درهلند درسال2003به نروژتحویل داده شد (الاتحادالاشتراکیه 10تا12ژوئن 2006سعیدعاهد)بعداز مدتی ملاکریکار به دلیل ضدیت با جهادعلیه آمریکا از زندان آزاد شد.وهم اکنون هرگونه ارتباط با گروههای اسلامی از جمله انصار الاسلام را رد می کند. درمدت زندانی بودن ملاکریکار فردی به نام ابوعبداالله شافعی که قبلاً رهبرجندالاسلام بود به ریاست انصارالاسلام برگزیده شد

این گروه تاتاریخ حمله آمریکا به عراق درمناطق بیاره ،درگاشیخان وچند منطقه دیگر ساکن بودند وامنیت این مناطق ر به طورخودمختارا برعهده داشتند وپیمانها و قراردادهای صلحی نیزبادوحزب کردی درکردستان عراق داشتند  (به گفته سایت نیمروز انصارالاسلام دراین مدت حدود صدروستا درمنطقه بیاره را دردست داشتند).بنا به مستندی که اخیرا(پاییز1387)ازکانال کوردسات(وابسته به اتحادمیهنی کردستان)پخش گردید گروه انصارالاسلام دردوران دردست داشتن مناطق بیاره ،درگاشیخان واورامانات کردستان عراق، احکام اسلامی را اجرا وازقوانین اسلامی برای اداره این مناطق بهره گرفته واحکامی مثل سنگسار ،حد وپرت کردن مجرم از یک مکان مرتفع , نبش قبور مشایخ را اجرا می کردند. به همین دلیل مردم دراین مستند به شدت از این گروه انتقاد وابراز تنفر می کردند.

دربهار1382(2002)گروه انصارالاسلام دراین مناطق طرفداران خود را ازکشورهای عربی ،ازکردهای ایرانی ،مسلمانان افغانی  وافرادتازه مسلمان ازکشورهای غربی جمع کرده بود وآماده هرگونه مبارزه باآمریکائیان بودند که قصد حمله به عراق را داشتند (salafi.blogfa)

درماه ژانویه 2003درکردستان عراق طی اجتماعی که 14نفر ازرهبران انصارالاسلام حضورداشتند (درآن زمان انصارالاسلام ازمیاد کردها ،عربهاوافغانی ها حدود 600نفر ستیزه جوداشت ).دراین جلسه ملا کریکار به جرم خیانت (درپی ضدیت با جهد علیه آمریکا)از رهبری انصارالاسلام عزل وفردی به نام عبدالله شافعی معروف به وریا هه ولیری به رهبری گروه انصارالاسلام درمناطق  کردنشین واحمد فاضل الخلایه معروف به ابومصعب الزرقاوی به ریاست گروه در دیگر مناطق عراق انتخاب گردید  وعملیات ومبارزاتش را به نام توحید وجهاد آغاز کرد

گروههای مرتبط با انصارالاسلام :

 -گروه توحيد وجهاد: اين گروه را مي توان معروف ترين گروه سلفي -تروريستي دانست که از جنايت و اعمال تروريستي براي تحقق اهداف خود استفاده مي کند.ابو مصعب الزرقاوي اين گروه را تاسيس کرد و پس از هلاکت زرقاوي، اکنون ابو ايوب المصري آن را هدايت مي کند; اين گروه در ادامه به "قاعده الجهاد در بلاد الرافدين" تغيير نام يافت تا بعد از مدتي آنچه که به دولت اسلامي عراق شهرت يافته را تشکيل دهد.کارشناسان، زرقاوي را نسخه به روز شده گروه القاعده بعد از حملات 11 سپتامبر توصيف مي کنند. وي که نام اصلي اش "احمد فاضل نزال الخلايله" و متولد  شهر زرقا دراردن است; ايدئولوژي سلفي، او را به پيشاور پاکستان کشاند و پس از سقوط بغداد در سال 2003، هم به مثلث سني در عراق رفت­تابه سمبل معاصر سلفي جهادي مبدل شود.
  استفاده افراطي زرقاوي از ايدئولوژي هاي سلفي وي را به شخصيتي خونريز وافراطي تبديل کرد. وي در 2004/10/8 و پس از حدود يک سال فعاليت در عراق در بيانيه اي در اينترنت با بن لادن به عنوان رهبر گروه القاعده بيعت کرد.زرقاوي در زمان حياتش تقريبا تمام فعاليت هاي گروه را در قبضه خود داشت  وعبد الرحمن العراقي را که يک شخصيت مبهم وناشناس بود، به عنوان جانشين خود برگزيد.وي در حمله هوايي جنگنده هاي آمريکايي به يک خانه در نزديکي شهر ديالي روز 7 ژوئن 2006 کشته شد.مهمترين شخصيت هايي بارز اين گروه در زمان زرقاوي که خود را "امير قاعده الجهاد" مي ناميد، "ابو عبد الرحمن العراقي"  معاون وي،" ابو حمزه البغدادي" رئيس شوراي شرعي گروه، "ابو ميسره العراقي" سخنگوي تبليغاتي و اطلاع رساني، "ابو اسيد العراقي" فرمانده شاخه نظامي و "ابو دجانه الانصاري" رهبر گردان(استشهاديون!) انتحاريون القاعده را مي توان نام برد.اکثر اعضاي اين گروه را جنگجويان عرب غيرعراقي تشکيل مي دهند، اما رهبران آن سعي دارند با اعطاي لقب هاي عراقي به رهبران خود به آن ويژگي عراقي ببخشند.گروه توحيد و جهاد که در واقع شاخه اصلي و رسمي القاعده در عراق است بعد از ربودن و شکنجه کردن قربانيان خود، آنان را به شکل فجيعي از پاي در مي آورد; قربانيان اين گروه معمولا با سرهايي جدا شده در مناطق مختلف شهر يافت مي شوند.القاعده با توجه به مبالغ هنگفتي که در اختيار دارد; برخي از گروه هاي بزهکار عراقي را هم به استخدام خود در آورده تا فعاليت هاي شناسايي و ربودن شخصيت هاي خاص را انجام دهند و آنها را به القاعده بفروشند، در اين رابطه مي توان به سفير مصر در عراق اشاره کرد.از ديدگاه قاعده الجهاد(توحيد وجهاد) همه افراد شاغل در ادارات دولتي و ماموران پليس وارتش عراق، مشرک وکافرند.مقراصلي آن درمنطقه موسوم به مثلث مرگ است وهسته مرکزي آن در شهر فلوجه واطراف آن شکل گرفت.علاوه بر جنگجويان خارجي تعداد زيادي از بعثي ها از جمله افرادي که در زمان صدام معدوم به فدائيان صدام معروف بودند و نيز افسران و درجه داران گارد رياست جمهوري عراق ونيروهاي سازمان امنيت ويژه هم در آن عضويت دارند.دولت عراق، سوريه را به عنوان مسير رفت وآمد پشتيباني انساني و لجستيکي اين گروه معرفي مي کند. دامنه فعاليت اين گروه تروريستي بيشتر در غرب و مرکز عراق است که از جنوب به کربلا واز شمال به موصل منتتهي مي شود، اما شاهد انجام عمليات تروريستي اين گروه در نجف، ومناطق جنوبي تري همچون بصره يا شمال عراق هم بوديم.به چند فقره از عملیاتهای مهم تروریستی این گروه تنهادر سال 2003 اشاره می کنیم:

-10 آگوست: درحمله‌ي انتخاري به مقر سازمان ملل در بغداد 22 تن ازجمله سرجيو ويرا ديملو، نماينده‌ي سازمان در بغداد كشته و100 تن ديگر زخمي شدند.

- 29 آگوست: در انفجار خودروي بمب‌گذاري شده در مسجد امام علي (ع) در نجف اشرف 83 تن ازجمله سيد محمد باقر حكيم، رييس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق كشته و 125 تن زخمي شدند.

- 27 دسامبر: ‌در انفجار خوردوي بمب‌گذاري شده در كربلا 19 تن از جمله 7 تن از نيروهاي ائتلاف كشته و 200 تن زخمي شدند.

گروه توحید وجهاد هم اکنون نیز درعراق فعالتهای مسلحانه تروریستی انجام می دهد.آخرین گزارشهاازضعیفف شدن این گروه بعدازمسلط شدن نیروهای عراقی برمناطق تحت نفوذ این گروه خبرمی دهند.

انصار السنه: نسخه شبيه سازي شده انصار الاسلام است که ارتباط مستقيمي با طالبان و گروه القاعده در عراق دارد و از سپتامبر 2001 فعاليت خود را در عراق آغاز کرد. گروه انصار السنه را بايد از پيشقراولان عمليات فجيح تروريستي از جمله سربريدن گروگان ها در سالهاي اخير دانست.انصارالسنه با بيانيه اي که درآوريل 2003 صادر کرد; اولين گروهي بود که رسما عمل جنايتکارانه سربريدن شهروندان عراقي را به اتهام همکاري با اشغالگران به عهده گرفت وتصاوير آن را در شبکه اينترنت منتشر کرد واز همين طريق هم  معروف شد.اين گروه با گروه "ارتش انصار السنه" تفاوت دارد ومعمولا بيانه هاي خود را تحت عنوان " ديوان جند جماعه انصار السنه" منتشر مي کند.اين گروه افراطي همچنين اوايل سال 2007 دربيانيه اي  ازاهل تسنن عراق خواست  تا بغداد را ترک نکرده و پايتخت عراق را در اختيار شيعيان قرار ندهند.گروه انصارالسنه هم اکنون جزنام وگاهاًبه عملیاتهای محدود انتحاری چیزی ازآن باقی نمانده است.

منابع و مأخذ

۱- .مجله روانگه شماره 16 سال چهارم مهر 82

۲-  الاتحادالاشتراکیه 10تا12ژوئن 2006 سعید عاهد


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:گروه انصارالاسلام وچگونگی تاسیس آن:, | 18:16 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
value=